معرفی کتاب
خرید کتاب حماسه ی ویچر جلد ششم برج پرستو انتشارات آذرباد
مولف: آنجی سپکوفسکی
مترجم: سینا طاوسی مسرور
فال گیر گفت: من می توانم هر آنچه که آرزویش را داری به تو بدهم.
مال و ثروت، قدرت و نفوذ، شهرت و یک زندگی طولانی و شاد. انتخاب کن.
دختر ویچر در جواب گفت:
من نه آرزوی مال و ثروت دارم نه شهرت، نه قدرت، نه نفوذ.
من آرزو دارم یک اسب داشته باشم، به سیاهی و چابکی تند بادی شبانه.
آرزوی یک شمشیر دارم، به براقی و تیزی یک پرتو ماه.
آرزو می کنم دنیا را روی اسب سیاهم در سیاهی شب بگردم. آرزو می کنم
نیروهای شیطانی و تاریکی را با شمشیر درخشانم شکست بدهم. خواهان این هستم.
فال گیر قول داد: اسبی به تو خواهم داد، سیاه تر از شب و تیز پاتر از تند بادی شبانه.
شمشیری به تو خواهم داد، درخشان تر و تیزتر از یک پرتو ماه؛
اما تو زیاده خواهی دختر ویچر، پس باید به من بهای سنگینی بپردازی.
با چه؟ چرا که من چیزی ندارم.
با خونت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.