خرید کتاب قانون موفقیت نشر نسل نواندیش
مولف: ناپلئون هیل
مترجم: الهام شریف
این جمله نظر غول املاک، فیلیپ دی. آرمور، را به خود جلب کرد و او تصمیم گرفت در سخنرانی آن روز شرکت کند.
دکتر گونزالس در سخنرانی خود دانشگاهی بزرگ را مثال زد که در آن به دانشجویان جوان می آموختند چگونه در عمل از فکر خود استفاده کنند.
جایی که آن ها هر چیزی را نه فقط به صورت تئوری، بلکه به شکل عملی یاد بگیرند.
کشیش جوان ادامه داد: اگر من یک میلیون دلار پول داشتم، چنین دانشگاهی می ساختم.
پس از اتمام سخنرانی گونزالس، فیلیپ آرمور از جای خود بلند شد، راهروی کلیسا را به سمت کشیش پیمود
و به او گفت: مرد جوان! من فکر می کنم تو می توانی تمام کارهایی که هم اکنون به آن ها اشاره کردی
انجام دهی و اگر فردا صبح به دفتر من بیایی، آن یک میلیون دلاری که برای این کارها لازم داری به تو خواهم داد.
همیشه برای هر کاری که به راستی بخواهیم انجام دهیم، سرمایه ای جایی خوابیده است.
و این شروع موسسه فنی آرمور یکی از فعال ترین و موفق ترین دانشکده های فنی کشور بود.
این دانشگاه زاده تخیل مرد جوانی بود که هرگز حرف خود را حتی بیرون از کلیسایی که موعظه می کرد نزده بود؛
اما فقط کافی بود یک نفر حرف او را بشنود و آن یک نفر کسی نبود جز فیلیپ دی. آرمور!
همه راه های بزرگ، کسب و کارهای بی نظیر، موسسات مالی معتبر، نو آوری ها، همه اختراعات، همه و همه ابتدا از ذهن یک انسان و از قدرت تخیلاو آغاز شده اند.
اف. دابلیو. وول وورث طرح راه اندازی فروشگاه های پنج سنتی و ده سنتی را ابتدا در ذهن خود تخیل کرد و همین تصویر از او یک مولتی میلیاردر ساخت.
توماس ادیسون تصویر متحرک، لامپ و ده ها اختراع مفید دیگر را ابتدا در ذهنش تجسم کرد.
در جریان آتش سوزی مغازه داران شیکاگو درحالی که اغلب آن ها کنار حجره هایشان ایستاده
و برای اموال ازدست رفته شان سوگواری می کردند و به فکر رخت بستن از شهر و رفتن به جایی دیگر بودند،
مارشال فیلد هم ایستاده بود و همان جا درست در همان نقطه در میان زبانه های دود و آتش
بزرگ ترین فروشگاه زنجیره ای دنیا را در ذهنش تجسم می کرد. رویای او به حقیقت بدل شد.
سعادتمند کسی است که از همان اوایل زندگی تخیل را بیاموزد و بتواند در این عصر فرصت ها از آن استفاده کند.
تخیل کارخانه ذهن است، زمینی که می توان با استفاده موثر آن را پرورش و رونق داد.
اگر چنین چیزی نبود، پانزده قانون موفقیت هرگز نوشته نمی شد.
این کتاب ادامه تخیل ذهن بزرگانی است که روزی درباره این قوانین اندیشیده اند و اندرو کارنگی یکی از آن هاست.
هر جای این کره خاکی که زندگی می کنید، هر که هستید و هر شغلی که دارید برای شما فرصتی وجود دارد
که بهتر و کار آمدتر باشید و از قدرت تخیل خود به بهترین نحو استفاده کنید.
در این دنیا موفقیت بیش از هر چیزی به تلاش فردی بستگی دارد، البته شما به هیچ وجه نمی توانید نقش و همکاری دیگران را در موفقیت خود نادیده بگیرید.
موفقیت از آن جهت تا حد زیادی به تلاش فردی بستگی دارد که هر کسی باید ابتدا تصمیم بگیرد چه می خواهد
و آن را در ذهن خود تجسم کند.
حال پیش از آنکه از دیگران انتظار همکاری داشته باشید یا بخواهید روی همکاری آن ها حساب کنید،
باید تمایل خود را به همکاری با آن ها نشان دهید. به همین دلیل درس هشتم این کتاب یعنی عادت کار کردن بیشتر از دستمزد درسی است
که باید به آن به طور جدی توجه کنید.
این قانون که درس هشتم بر آن اساس است، خود به تنهایی می تواند موفقیت شما را تضمین کند،
به شرطی که در تمام کارهای خود آن را سرلوحه قرار دهید.
در صفحات پیش رو یک جدول تحلیلی مشاهده خواهید کرد که در آن ده فرد نامدار برای مقایسه و مطالعه بیشتر شما مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند.
این جدول را به دقت مطالعه و به نقاط خطر توجه کنید. این نقاط برای کسانی که به آن ها توجه نمی کنند، شکست محسوب می شود.
در این جدول هشت نفر از ده نفر موفق محسوب می شوند و دو نفر را نیز می توان شکست خورده تلقی کرد.
دقت کنید که چرا این دو نفر را شکست خورده قلمداد می کنیم.
سپس خودتان را مطالعه کنید و در دو ستون مقابل جدول که به همین منظور خالی گذاشته شدند،
خودتان را در هر پانزده مورد از قوانین موفقیت یک بار در ابتدای شروع این دوره و یک بار در انتهای کتاب ارزیابی کنید و ببینید چه پیشرفت ها یا تغییراتی داشته اید.
هدف از این کتاب یا در حقیقت دوره قانون موفقیت این است که به شما کمک کند تا در کار یا هدف بخصوص خود موفق شوید.
به این منظور شما باید خود و همه ویژگی هایتان را مورد تحلیل دقیق قرار دهید تا بتوانید با سازمان دهی آن ها به بهترین نحو ممکن از توانایی هایتان استفاده کنید.
ممکن است شما کاری را که هم اکنون مشغول آن هستید دوست نداشته باشید.
دو راه برای بیرون آمدن از این کار وجود دارد. راه نخست این است که به کارتان علاقه زیادی نشان ندهید
و فقط حداقل کار ممکن را انجام دهید. مطمئن باشید به زودی آن کار را از دست خواهید داد، زیرا عرضه ناکافی، تقاضا را از بین خواهد برد.
راه دیگر و البته بهتر این است که کارتان را به نحو احسن و به بهترین شکل انجام دهید
طوری که توجه مخاطبی که قدرت ترفیع شما را دارد جلب کنید و به تدریج به جایی که می خواهید برسید.
حال انتخاب با شماست که کدام یک از این دو راه را برگزینید.
هزاران نفر از کنار معدن مس کالیومت گذشتند؛ اما فقط یک نفر از آن ها در ذهن خود تجسم کرد
که زمین را می کند و چند متر پایین تر، بزرگ ترین و غنی ترین معدن مس زمین را کشف می کند.
شما و هر انسان دیگری یک بار در طول زندگی خود از کنار چنان معدنی عبور خواهید کرد. کشف کردن حاصل جستوجو و تخیل شماست.
شاید این کتاب و پانزده قانون موفقیت شما را به معدن کالیومت تان برساند و شاید از اینکه این معدن سال ها زیر پایتان بوده است، متعجب شوید.
شاید این معدن را درست در کاری که هم اکنون مشغول آن هستید پیدا کنید.
راسل کانول در سخنرانی مشهور خود، هکتارها الماس، می گوید: ما نباید در دور دست ها به دنبال فرصت باشیم، ممکن است فرصت درست همان جایی باشد که ایستادهایم!
این جمله ارزش هزاران بار تکرار و یاد آوری دارد.
دیدگاه کاربران
هنـوز دیدگاهی ثبــت نشــده
اولیــن باشــید شــما